شبکه یک - 9 دی 1401

تحول در "ابزار" ، ثبات در "اهداف" (از میلاد مسیح تا میلاد زهرا ع)

نشست غیرحضوری در سمینار سالانه انجمنهای اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا _ سال نو مسیحی ۲۰۲۳

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم خدمت خواهران و برادران عزیزم. دوستان فرمودند نشست سالانه دانشجویان انجمن‌های اسلامی آمریکا و کانادا که معمولاً ‌هر سال در همین ایام سال نو مسیحی و کریسمس برگزار می‌شود نکاتی را عرض کنیم و در واقع جنبه یادآوری دارد نه آموزش نکته که بنده بدانم و دوستان عزیز ندانند. فکر می‌کنم حدود 30 سال پیش بود که به دعوت دوستان همین انجمن در نشست سالانه‌شان که در ایالت تگزارس برگزار شد دوستان دعوت کردند و شرکت داشتم. طبیعتاً‌در این 20- 30 سال اتفاقات و تغییرات مهمی پیش آمده و خب آن‌ها شما نبودند و شما آن‌ها نیستید، زمانه عوض شد اما رسالت و هدف عوض نشده و تغییری نکرده است. شرایط، تاکتیک‌ها، ابزار دائم در تحول است اما اهداف نه. بعضی به جای تغییر ابزار سخن از تغییر اهداف کردند و می‌کنند. بعضی هم با شعار ثبات اهداف از رکورد ابزار دفاع کردند. هر دو خطاست. آن اولی خیانت و انحراف است و این دومی شکست و ابتذال است. ابزار عموماً و دائماً در حال تحول است. اما اهداف به بُعد ثابت انسانی معروف است و تغییر هدف وقتی معنادار است که معنای زندگی و معنای درست و نادرست عوض شده باشد و این‌ها معانی نیست که عوض بشود دو دوتا همیشه چهارتا بوده، هست و خواهد بود. البته انسان در حیات فردی و بخصوص جمعی همواره در حال تحول است. ممکن است تکامل افقی و مادی باشد اما هر تکامل افقی، ابزاری و مادی به معنای تکامل در اهداف نیست. گاهی حتی برعکس.

خب هم ایام منتسب به میلاد حضرت مسیح(ع) است و هم از طرفی ایام فاطمیه، که این روزهای گذشته سالگرد شهادت ایشان بود و چند روز آینده بعدتر، میلاد مبارک حضرت زهرا(س) است. از فرمایشات این دو بزرگوار، حضرت عیسی‌بن‌مریم(ع) و حضرت فاطمه(س) به چند نمونه اشاره می‌کنم که توجه درست و دقیق به آن‌ها سبک زندگی فردی و اجتماعی ما را قطعاً متحول و متکامل خواهد کرد و جلوی بعضی از تحریف‌ها و انحراف‌ها و همین‌طور جلوی ارتجاع و عقب‌گرد را می‌گیرد. خب نشست شما چون به مناسبت این ایام و تعطیلات و سال نوی میلادی اتفاق می‌افتد از حضرت مسیح(ع) شروع کنم.

عسی مسیحی که در رسانه‌ها و فرهنگ عمومی جهان سرمایه‌داری امروز از او بحث می‌شود غیر از عیسی پسر مریم و یکی از پیامبران بزرگ و اولوالعزم خداوند بود هم چهره او و هم آموزه‌های او، سبک زندگی او، انگشت اشاره او به کدام سمت بود؟ همه این‌ها را نظام سرمایه‌داری غرب مورد تحریف قرار داده و در برابر تاکتیک وحشیانه جریان‌های الحادی و مارکسیستی که اصل دین را به نام عدالت و برابری، اصل مسیح را انکار و تمسخر می‌کردند و دستاورد نهایی شعار عدالت بدون معنویت را هم دیدیم. بلوک کمونیزم که نصف جهان را گرفته بود عملاً یک جهانی شامل صدها میلیون انسان فقیر و گرسنه، که به برابری و رفاه نرسیدند، آزادی و معنویت را هم از دست دادند. پایان تونل سیاه الحاد، دیکتاتوری، فقر، و الحاد. معنویت‌زدایی از حیات، معنازدایی از زندگی بود. معلوم بود شکست می‌خورد و خورد. این ایام نزدیک به سالگرد پیام امام(ره) به گورباچف هم هست که من به دوستان توصیه می‌کنم که یک بار این پیام را ببینند هم در مورد مارکسیزم و هم در مورد جهان سرمایه‌داری و اخطار به سران شوروی که در تور نظام سرمایه‌داری نیفتید. مشکل اصلی شما قبل از این که اقتصادی باشد یک مشکل عقیدتی و هستی‌شناختی است. یکی از تحریف‌هایی که در مورد اصل دین به طور عام و حضرت عیسی مسیح(ع) بطور خاص انجام دادند برخلاف کمونیست‌ها که کلیسا و مسجد، همه را تخریب می‌کردند و تبدیل به انبار و اسطبل و طویله می‌کردند این جهان سرمایه‌داری با دین هرگز مبارزه علنی نمی‌کند بلکه دین را هم سعی می‌کنند بخرند و مستمسک قرار بدهد و دین را دور می‌زنند تحریف می‌کنند خدا در این منطق هست و نیست، نبوت و رسالت و وحی، هست و نیست. انسانیت، کرامت انسان و برابری و برادری و آزادی هست و نیست. رفاه عمومی و اقتصاد آزاد برای همه، فرصت‌های برابر هست و نیست. همه این‌ها ظاهراً هست و باطناً نیست. فرعون‌های این دوران هم به کلیسا می‌روند، رئیس جمهورها و شاهان این کشورها که اغلب اروپای غربی، همه رژیم‌های سلطنتی هستند انگلیس، دانمارک، سوئد، به ما می‌خواهند درس جهوریت بدهند خودشان همه سلطنتی و ارثی هستند! رئیس جمهورهای آمریکا و دیگران، کلیسا می‌روند از عیسی مسیح حرف می‌زنند. بوقلمون عید کریسمس، عید فطر را هم به ما مسلمان‌ها تبریک می‌گویند. با دستان به خون آلوده و دندان‌هایی که خون و چرک از آنها می‌گیرد یعنی شیطان مسلّح به ادبیات مذهبی که پشت صلیب عیسی مخفی می‌شود. این دین و این مسیحی که نظام سرمایه‌داری غرب معرفی می‌کند کاری به آخرت و معنویت و زهد ندارد کاری به عدالت و برابری و صداقت ندارد. کاری به سیاست و ظلم‌ستیزی ندارد، یک وقتی نماینده‌های پاپ پیش امام(ره) به ایران آمدند، یعنی این هیئت دو بار آمدند. یک بار آمدند در دفاع از سران جنایتکار رژیم پهلوی این نصیری، هویدا، رئیس ساواک و آن جانی‌ها و خائنان به تاریخ ایران که این‌ها مجازات نشوند با این که دادگاهی شده بودند یک بار هم ایشان هیئت فرستاد برای این که این جاسوسان آمریکایی که در فتح لانه بازداشت شده بودند و آن همه مدارک برای جاسوسی و توطئه، همه کشف شده بود و معلوم بود آنجا اصلاً سفارت نبود چنان که هیچیک از سفارت‌های آمریکا در دنیا واقعاً سفارت نیست بلکه همه جای دنیا لانه جاسوسی است! در بعضی از کشورها 3- 4 هزار نیرو در سفارتخانه‌هایشان است حتی تلفن‌های شاه اسپانیا و زن او، مرکل و برادرش و شوهرش، حتی آنها را هم شنود می‌کنند که یکی دو سال پیش دیدید که آن‌ها یک اعتراضکی کردند بعد سیا و پنتاگون گفتند خیلی حرف نزنید! شما امنیت‌تان را هم به ما بدهکارید! ما لازم است این کار را بکنیم. این‌ها وضع‌شان این‌طوری است. شعار آزادی بیان می‌دهند و شدیدترین سانسور و نظارت بر حریم خصوصی، کنترل ایمیل‌ها و... شعار حقوق بشر می‌دهند، بیشترین آدمکشی‌ها، شعار دموکراسی می‌دهند. تمام کودتاها را پشت سرش اینها هستند. شعار صلح می‌دهند اما همه جنگ‌ها را این‌ها بپا کردند و می‌کنند. آمریکا دویست و خورده‌ای سال عمرش هست و دویست و خورده‌ای هم جنگ به راه انداخته است. الآن هم هرچه جنگ در دنیا هست جلو و پشت صحنه باز این‌ها هستند. از عیسی مسیح هم حرف می‌زنند. از صلح، از عشق، پدران کینه هستند. شعار علیه تروریزم می‌دهند اما وحشی‌ترین تروریزم اسلام‌نما، داعش را سازماندهی کردند و جهان اسلام را از عراق و سوریه تا پاکستان و افغانستان و یمن و شمال آفریقا را به خاک و خون کشیدند، پول و اسلحه، میلیاردها سلاح به آن‌ها دادند. یعنی هرچه شعار می‌دهند دقیقاً ضد آن عمل کردند و می‌کنند. حضرت عیسی مسیح(ع) علاوه در قرآن کریم، در روایات اسلامی از ایشان توصیف شده است. شاید یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های حضرت عیسی(ع) زهد ایشان بوده است. ایشان فوق‌العاده ساده‌زیست، کم خوراک، ساده‌پوش، مخالف با شهوترانی و عیاشی، کم‌خواب، اهل عبادات بسیار، اهل سجده‌های طولانی،‌ حضرت علی(ع) در مورد حضرت عیسی(ع) فرمودند که ایشان بالشت زیر سرش سنگ بیابان بود. لباسش خشن، لباس راحت نمی‌پوشید، غذای او ناگوار، غذاهای خوشمزه و چرب و چیلی نمی‌خورد. درست همان چیزهایی که ما به آن رغبت داریم عیسی(ع) از آن‌ها فاصله می‌گرفت. خورشت او گرسنگی بود. حضرت عیسی(ع) غالباً روزه بود، چراغ شب او نور ماه بود، سایه‌بان روزش پناه و صخره‌ای در زمین، سبزیجات و میوه او گیاهانی بود که در بیابان روئیده بود. عیسی مسیح(ع) دائم گرسنه، متفکر، در حال عبادت و روزه، و عبد صالح خدا و خادم خلق برای خدا بود. این عیسی مسیح(ع) است. این نمونه‌ای از همه انبیاء است. حضرت عیسی(ع) طبق روایاتی که در منابع اسلامی است، می‌گفت من خدم و حشم ندارم، خادم من دستان خود من هستند، مرکب ندارم، مرکب من پاهای خودم هست، فرشی زیر پایم ندارم، زمین فرش من است و سنگ بالشتی است که زیر سر می‌گذارم. در زمستان سرزمین‌های شرقی مرا گرم می‌کنند آن بخش‌هایی که هوا گرم‌تر است می‌روم. چراغ شب‌هایم ماه، خورشت و غذای من گرسنگی، شعارم خشیت خداوند، لباسم پشم گوسفند و شتر است، میوه و سبزیجاتم همان چیزهایی است که بقیه مخلوقات خداوند در دامان طبیعت، از آن‌ها استفاده می‌کنند. وقتی می‌خوابم چیزی ندارم، بیدار که می‌شوم چیزی ندارم ولی کسی ثروتمندتر از من در تمام زمین نخواهید یافت. این قدرت روحی و معنویت حضرت عیسی(ع) است. اگر کسی واقعاً بخواهد مسیحی باشد درست در نقطه مقابل فرهنگ سرمایه‌داری و این سبک زندگی آمریکایی اخلاق مادی، و حرص سرمایه‌داری باید موضع بگیرد. این سیستم و تفکر، این ایدئولوژی مادی، سرمایه‌داری، درست در تقابل مطلق و مستقیم، تقابل صددرصدی با سبک زندگی مسیح(ع) و مسیحی به معنای درست کلمه است. پس این یک.

حالا جشن می‌گیرند، درختان را چراغانی می‌کنند. این جشن خودش تبدیل به یک بستری برای شرابخواری، فساد و غفلت شده است. دقیقاً یک عبادت را به شهوت تبدیل می‌کنند! این کار فقط با کریسمس و میلاد مسیح نشده، بلکه با همه اعیاد و مناسک دینی مذهبی و معنوی صورت دادند. مثلاً این بازی هالوین که تبدیل به یک کارناوال شوخی و بازی برای ترس و ارعاب، مُرده‌بازی کردند، اصل این یک مناسکی بود برای این که مردم، مسیحیان، متدینین به یاد مرگ و آخرت بیفتند و از غفلت بیرون بیایند. همین را نظام سرمایه‌داری که می‌توانست نماد مرگ‌باوری و خودآگاهی باشد تبدیل به غفلت و گناه کردند. با خود جشن کریسمس همین کار را کردند، میلاد مسیح(ع) میلاد چنین کسی است. تبدیل به بازی شده است. مثل چهارشنبه سوری و جشن سال نوی خود ما، که اصل این، ریشه معنوی داشته است. می‌دانید که روزهای آخر سال را سر مزار اموات و گذشتگان بروند. یک چیزی هم که در بعضی از شهرهای ما مرسوم است می‌گویند شب برات، که الآن هم هست مردم می‌روند نزدیک عید نوروز سر خاک اموات‌شان می‌روند که این را هم اسلام و هم آیین‌های معنوی، توصیه کردند، هم زیارت اموات، طلب رحمت و مغرت برای آن‌ها، و هم این که خود ما به یاد آخرت بیفتیم که مردگان امروز زندگان دیروز بودند و ما زندگان امروز، مردگان فرداییم. ولی تبدیل به چهارشنبه‌سوری و بازی کردند. اولاً در تاریخ و تقویم ایران قبل از اسلام ما چهارشنبه نداشتیم! این تقویم بر اساس هفته، تقویت سامی و عبری بوده، این تقویم بعد از اسلام در ایران رایج شد. تقویم ایرانی قبل از اسلام، هفته ندارد، ماه بود. هر روز ماه هم یک اسمی داشت. این فروردین و اردیبهشت همه این‌ها اسم یک روز از ماه بود. بنابراین نه چهارشنبه بوده نه سور بوده، به معنای جشن که ماها الآن می‌گیریم، بزن و برقص! بعد این که زرتشتی‌ها آتش را مقدس می‌دانستند اصلاً از روی آتش نمی‌پریدند بلکه دور آتش می‌نشستند به عنوان سمبل و نماد عالم ماوراء، و برای اموات و برای خودشان دعا می‌کردند. این آتشی که می‌گویند روی پشت بام‌ها یا کوه‌ها روشن می‌کردند که مثلاً فرشتگان رحمت، اشپاسبندان می‌آیند و ارواح گذشتگان‌شان توجه کنند و آن‌جا بیایند! یعنی یک کار مقدس آخرت‌گرا هم در این‌جا و هم در آنجا، تبدیل به بازی‌های مبتذل کردند، به عرق‌خوری و دانس و مست کردن و قمار و غفلت. این کاری است که نظام سرمایه‌داری و لیبرالیسم با دین می‌کند. این کار از آن کاری که کمونیست‌ها با دین می‌کردند وحشیانه‌تر و پیچیده‌تر است این جنایت بزرگتری است چون ظاهر مذهب هست ولی باطن آن نیست.

نکته دیگر در روایات ما راجع به حضرت عیسی(ع) این تعبیر خوف و رجا، امید و ترس، و اعتدال توحیدی بین آن‌ها برخلاف دینداری که گرایش اصلی آن مدام فقط به ترس است نه امید به خداوند، یا آن‌هایی که فقط از امید حرف می‌زنند و انسان را طلبکار و پررو می‌کنند. دینداری که انسان‌ها را مأیوس می‌کند از این که برگردند و خود را اصلاح کنند، و این که راه توبه بسته است. توبه یعنی انقلاب علیه خود، خیلی کار سخت و پیچیده و شجاعانه‌ای است. آن نوع دینداری که انسان گناهکار را از اصلاح خود مأیوس می‌کند و آن نوع دینداری که می‌گوید هر غلطی کردید کردید، یک زیارتی، یک عزاداری، یک کریسمسی، جشنی، چیزی همه‌اش درست می‌شود، اصلاً چیزی نیست! اصلاً جهنمی وجود ندارد. این هم خیانت به انسان است. آن دینی که انبیاء مطرح می‌کنند همان که در قرآن هست، همان که در انجیل و تورات اصلی بوده است و بخشی از نمونه‌هایش در عهدین، عهد قدیم و جدید، الان هنوز هم هست. همان که پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) توصیه می‌کردند همان روشی بود که حضرت عیسی مسیح (ع) هم داشت. باز روایت دیگری که نقل شده از حضرت رضا(ع) است که جناب عیسی‌بن‌مریم نه دین او فقط دین خنده بود، نه دین فقط گریه! می‌خندید و می‌گریست. بیم و امید هر دو. نه آن‌قدر بترس که از خداوند مأیوس شوی، نه آن قدر طلبکار باش که امید تبدیل به وقاحت و بی‌شرمی بشود و این که هر کاری کردیم کردیم! نه فقط خوف از خدا بدون رجا و امید؛ نه امید کاذب به خداوند و به اعمال‌مان و ترک خوف. حضرت رضا(ع) می‌فرمایند که عیسی می‌خندید و می‌گریست. جناب حضرت یحیی(ع) بیشتر می‌گریست و کمتر می‌خندید، بیشتر نگران بود تا امیدوار. امام رضا(ع) می‌فرماید که حالت عیسی از حالت یحیی بهتر بود. حضرت یحیی خداوندباور و خداترس بود، از خداوند مأیوس نبود. دلهره او از امید او بیشتر بود اما در عیسی(ع) امید و نگرانی، هر دو بود و این شیوه عیسی‌بن‌مریم(ع) بهتر است از شیوه جناب یحیی‌بن‌زکریا(ع).

ببینید همین الآن هم فرهنگ دینی همین سبک را دارد یعنی کسانی که سخن می‌گویند با ادبیات ظاهراً لیبرال و اباحه‌گری که آقا کدام دین؟ کدام جهنم؟ این قدر انسان‌ها را نترسانید! اسلام رحمانی به آن معنا که، اصلاً مثل این که خداوند تهدیدی نکرده، گویی جهنمی وجود ندارد مجازات و درگیری با ظلم و کفر این‌ها جزو دین نیست و خلاف رحمت است. یک عده هم از آن طرف خشونت محض تعریف کردند که انگار اثری از محبّت و رأفت و گذشت در آن نیست. خب هیچ کدام از این دوتا اسلام نیست. در نظام سرمایه‌داری و در کل جهان هم همین‌طور است. اکثریت همه جا می‌روند سراغ تفسیر لیبرالی و اباحه‌گر از دین که ما هم مذهبی باشیم، هم ربا بخوریم و حق‌کشی کنیم! هم مذهبی و مسیحی هستیم و هم جنگ راه بیندازیم! بمب شیمیایی و میکروبی بیندازیم! هم غارت کنیم! بکشیم! ترور کنیم! هم مسیحی باشیم کلیسا برویم و هم شراب و قمار و زنا کنیم. خب این دین خیلی خوبی است، این‌ها امتحان کردند دیدند خیلی این‌جوری خوب است. این‌جا کباب، آن‌جا کباب. همان دینی است که در دین اسلام هم معاویه تبلیغ آن را می‌کرد.

از آن طرف گروهی به نام مرجئه نگاه‌شان همین بود که این‌ها را باید به لیبرال‌های مذهبی تشبیه کنیم که آقا دلت پاک باشد هر غلطی می‌خواهی بکن! آخه چطور دل آدم می‌تواند پاک باشد و هر غلطی بکند؟ چطوری این‌ها با هم قابل جمع است؟ مگر ظاهر و باطن به هم ارتباطی ندارند؟ از آن طرف خوارج بودند بیرحمانه راجع به همه قضاوت می‌کردند و غیر منصفانه. و هرکس مثل این‌ها نبود از نظر این‌ها کافر بود، هرکس گناه می‌کرد می‌گفتند کافر است، نمی‌گفتند گناهکار است، بله یک سقوطی کرده اما این قابل اصلاح است، ولی کافر نیست. می‌گفتند کافر است. این خشک‌اندیشی، و این معیارستیزی از دو طرف، که آن زمان مرجئه و خوارج بودند الآن هم نمونه‌هایش یک طرف نگاه لیبرال به مذهب است و یک طرف هم نگاه داعشی. در جهان اسلام هست در بین مسیحیان هست همیشه این افراط و تفریط بوده و خواهد بوده. این روایتی که حضرت رضا(ع) در مورد حضرت عیسی(ع) نقل می‌کند دارد به این نوع مذهب و به این دو نوع ایمان اشاره می‌کند، آن به اسم اسلام رحمانی، مسئولیت‌زدایی و جهادستیزی راه می‌اندازد یک دینی است که نه جهاد با نفس می‌خواهد، نه جهاد با ظلم، نه در بیرون و نه در درون. نگاه خوارجی و داعشی و تکفیری‌های محدوداندیش خودمرکزبین، این هم نگاه نادرست و افراطی است. خب ما یک طیفی داریم از حضرت یحیی و حضرت عیسی و بعضی دیگر از انبیاء و رسولان که درست هستند. امام رضا(ع) می‌فرمایند که این تعادل، درست‌تر است اما از حضرت یحیی، آن ایمان که برود به آن‌طرف‌تر، و ایمانی که از این طرف از حضرت عیسی(ع) به این‌طرف‌تر برود این‌ها دوتا ایمان انحرافی هستند. حضرت عیسی(ع) اصالت را به آخرت و ابدیت می‌داد و این پیام بزرگ خداوند بود بدون این که بگوید دنیا را ندیده بگیرید. حضرت عیسی(ع) به اصحاب خود و حواریون می‌گفت که دغدغه اصلی شما دین‌تان باشد. درست زیستن، معیار اصلی‌تان عدل و ظلم، حق و باطل، پاک و ناپاک باشد. دین‌تان را دریابید، دین‌تان اگر سالم بود دنیایتان را از دست دادید یک چیزی از ثروت و قدرت‌تان، اعتبار اجتماعی‌تان را از دست دادید غم مخور. چیز مهم و اصیلی را از دست ندادی. کل این دنیا، شکست و پیروزی‌هایش موقت است و بسیاری از آن‌ها هم توهم است! صلح‌شان و جنگ‌شان، بردشان و باخت‌شان، بسیاری از آن‌ها حباب و توهم است. بیشتر در ذهن‌شان اتفاق می‌افتد تا در بیرون و در واقع. بیرون هم فقط عالم ماده نیست، عالم ماده قشر سطحی هستی است و ما داریم از این عالم عبور می‌کنیم، همان حرفی که قرآن، پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) بعداً آمدند دقیق‌تر و کامل‌تر گفتند. حضرت عیسی(ع) همین‌ها را می‌گفت. به حواریون و اصحابش گفت برای به دست آوردن چیزی از دنیا، ثروت و قدرت و محبوبیت، خیلی خوشحال نشوید. برای از دست دادن این‌ها هم متأسف نشوید، غصه نخورید این‌ها چیزهایی نیست که ارزش غصه خوردن داشته باشد. وقتی دین‌تان و رابطه‌تان با خداوند سالم مانده باشد، بخاطر از دست دادن این منافع، تأسف نخورید. مثل اکثر مردیم نباشید. همین که دنیای خودشان و منافع مادی‌شان تأمین بشود اصلاً بخاطر از دست رفتن دین‌شان متأسف و متأثر نمی‌شوند. شما جزو آن اقلیتی باشید که از دست دادن دین برایتان مسئله اصلی است نه از دست دادن دنیا. این‌جا تأسف بخورید و آن‌جا آرام باشید، برعکس اکثر مردم که همین که دنیایشان تأمین بشود اصلاً برایشان مهم نیست که دین‌شان سالم باشد یا نه؟ حاضرند دست به هر بی عدالتی و بی‌اخلاقی و بی‌تقوایی بزنند اما یک ثروت و قدرت و امکان و امتیازی به دست بیاورند! در عین حال هم می‌گویند مذهبی هم هستند! یاران من؛ مردم، همین ظاهر دنیا را می‌بینند و از حقیقت هستی غافل هستند. تک تک این‌ها که از قول حضرت عیسی(ع) در منابع ما نقل شده، برای هر کدام از این‌ها ده‌ها آیه و روایت از پیامبر و اهل بیت(ع) در تبیین همین مسائل داریم. همین که مسیحی واقعی همین اسلام است. مسیحیت تحریف شده، از امپراطوری روم تا پاپ‌ها تا نظام سرمایه‌داری در حال تحریف و دست به دست شدن است و با آن بازی می‌کنند. – آن حکایت را فراموش کردم بگویم ناقص گذاشتم – امام(ره) به نماینده پاپ که آمده بودند که این جاسوسان آمریکایی را رها کنید، امام(ره) به آن‌ها فرمود که از قول من به آقای پاپ سلام برسانید و بگویید که شما دو بار شفیع و واسطه شدید که شفاعت کنید، هر دوبار به نفع ظالم بود چرا هیچ وقت به نفع مظلومین هیچ جا شفاعت نمی‌کنید؟ آن‌جا از شاه و این‌جا هم از آمریکا آمدید حمایت کردید؟ چرا از ملت‌ها، از ملت مظلوم ایران و سایر ملت‌ها دفاع نکردید؟ من یک وقتی یک سمیناری در تورنتو در کانادا بود، اساتیدی از آمریکا و انگلیس و جاهای مختلف آمده بودند یک استاد آمریکایی بود که وقتی فهمید ما ایرانی هستیم گفت من جزو آن هیئتی بودم که از طرف پاپ با آیت‌الله خمینی دیدار کردیم و برایم جالب بود. اولاً این که وارد خانه‌اش شدیم و دیدیم هیچ چیزی در خانه‌اش نیست توی ذهنم آمد که این به عیسی مسیح نزدیک‌تر است یا کشیشان و روحانیون و پاپ‌های ما؟ دوم این که من گفتم حتماً به ما تبلیغ اسلام می‌کند ولی ایشان به ما گفت که من از آقای پاپ می‌خواهم که واقعاً مسیحی باشید، اگر امروز مسیح بود طرف چه کسی بود؟ این آمریکا همان کسانی هستند که می‌خواستند مسیح را به صلیب بکشند، این‌ها ادامه آن‌ها هستند، صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها و انگلیس‌ها ادامه همان جنایتکاران هستند، عیسی مسیح(ع) طرف چه کسی بود؟ شما طرف چه کسی هستید؟ ایشان می‌گفت من هنوز آن جمله‌ها توی ذهنم هست و خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. این هم یک تعبیر از روایات ما که حضرت عیسی(ع) می‌گفت دنیا خانه شما نیست، دنیا پل است، پلی که از آن عبور می‌کنید، این پل را هدف نگیرید. حضرت عیسی(ع) فرمود که نمی‌گویم به این پل رسیدگی نکنید به این پل باید رسیدگی کرد اما در حد پل. همه ما و شما داریم از این پل یعنی از دنیا عبور می‌کنیم. چند هفته، چند ماه، چند سال دیگر، همه ما یکی یکی خواهیم مرد. هیچ کس این‌جا نمی‌ماند. واقع‌بین باشید. این پیام انبیاء و پیام عیسی(ع) است.

در حالی که شما در رسانه‌های سرمایه‌داری و این سبک زندگی آمریکایی، ‌تماماً توجه و دعوت به دنیا و ابدی دیدن آن و نیندیشیدن به ابدیت و‌ آخرت است. یعنی می‌خواهم عرض کنم این ایدئولوژی و این تفکر و این نوع تمدن، لااقل این بخش از این تمدن و این فرهنگ، دقیقاً ضد مسیح و ضد مسیحی است. ولی جلوی مجسمه و تمثال مسیح هم می‌ایستد و ایشان را عبادت می‌کند. حضرت عیسی(ع) می‌گوید چه کسی دیده که یک مسافری دارد از یک پلی عبور می‌کند حواسش پرت شود و آن‌جا بایستد و آن پل را آباد کند! یادش برود که قرار است از این‌جا رد شود، این‌جا قرار نیست ما بمانیم! ما وارد عوالم بعد داریم می‌شویم. این منطق کجا؟ منطق تفکر سرمایه‌داری و زندگی سکولار، مادی، اصالت دنیا کجا؟

خصوصیت دیگری که برای حضرت عیسی(ع) در روایات ما ذکر شده است این است که روابط انسانی‌تان را هم با همدیگر معطوف به خدا و آخرت و ابدیت بکنید، فرمودند با کسانی بیشتر رفت و آمد کنید که وقتی آن‌ها را می‌بینید به یاد آن مسئله اصلی حیات بیفتید. کسانی که وقتی چهره‌شان را می‌بینید، زندگی‌شان را می‌بینید یا با آنها دمخور می‌شوید انگشت اشاره‌ای به سوی خداوند باشند. این هم فرمایش دیگر حضرت عیسی(ع) در روایات ماست که کسی که با دیدن او به یاد خدا می‌افتید و وقتی با شما حرف می‌زند، چیزی و چیزهایی به شما افزوده می‌شود. شخصیت شما رشد می‌کند، معنویت‌تان، عقلانیت‌تان، عدالت‌تان بیشتر می‌شود، با آن‌ها رفیق بشوید و رفت و آمد کنید. کسانی که وقتی به سبک زندگی و رفتارشان نگاه می‌کنید عشق به آخرت و توجه و اصالت دادن به آخرت را در شما زنده کند.

و نکته آخری که نقل می‌کنم روایتی است از حضرت امام صادق(ع) به نقل از جناب عیسی‌بن‌مریم(ع) که امام صادق فرمودند عیسی مسیح دائم و مکرر توصیه می‌کرد که زیاد حرف نزنید، مگر در مسیر حق و خدا، هرچه می‌گویید نسبتش را با او بسنجید که این سخن شما را یا مخاطب شما را به او که حقیقت مطلق است نزدیک می‌کند یا دور، یا هیچ. در غیر مسیر خدا حرف نزنید، موضع نگیرید، موضع رسانه‌ای، سروصدا، یا لااقل زیاد حرف نزنید. عیسی‌بن‌مریم(ع) گفت کسانی که زیاد حرف می‌زنند کسانی که هرچیزی که می‌گویند در رسانه، اصلاً برایش مهم نیست که به چه دلیل، این سخن راست است یا دروغ؟ این سخن به چه کسی ضربه می‌زند و به چه کسی خدمت می‌کند؟ این سخن با ایمان مردم، با زندگی آن‌ها، با حقوق‌شان چه می‌کند؟ به این‌ها فکر نمی‌کند. حضرت عیسی فرمودند این‌ها کسانی هستند که به شدت قسی‌القلب، وحشی و خشن هستند و خودشان هم نمی‌دانند. خودشان گاهی فکر می‌کنند که دارند از یک دین رحمانی حرف می‌زنند، دارند بقیه را شاد می‌کنند، و... در حالی که به شدت این‌ها قسی‌القلب هستند. این قساوت قلب، یعنی خشونت، یعنی برای شما انسان مهم نیست، چر؟ چون حقیقت برایتان مهم نیست. در عرصه رسانه، فضای مجازی، آموزش، تدریس، کتاب، کنفرانس، هرچه به دهان و قلم‌تان می‌آید می‌گویید و می‌نویسید! نسبت این‌ها را با خداوند و حق و باطل نمی‌سنجید. حضرت مسیح(ع) فرمود که این‌ها موجودات خطرناکی هستند.

موقع تولد ایشان چند خانم بزرگواری که قرآن آن‌ها را زنان و مقدس و الگو برای همه از جمله ذکر می‌کند و یکی از این‌ها را مریم مقدس(س) است مادر عیسی‌بن‌مریم(ع). قرآن کریم یک سوره به نام مریم دارد. مریم(س) به اذن خداوند موقع تولد حضرت فاطمه(س) در کنار حضرت خدیجه(س) بود. چنان که جناب آسیه زن فرعون و دیکتاتور بزرگ جهانی دربار و کاخ فرعون علیه او ایستاد و به موسی(ع) ایمان آورد. ایشان هم، هم.

حضرت فاطمه(س) یکی توجه اصیل ایشان به خدا و آخرت. در دعایی که حضرت فاطمه(س) نقل شده، ایشان فرمودند که خدایا من از تو خودت را می‌خواهم. من از خدا خدا را می‌خواهم نه چیز دیگری. «اَللّهُمَّ أسألُکَ النَّظَرَ إلى وَجهِکَ...» خدایا از تو کمک می‌خواهم بتوانم به تو نگاه کنم، به نور تو، به رخسار و چهره تو که مادی نیست «و الشَّوقَ إلى لِقائِکَ...» خدایا تو را می‌خواهم و عاشق دیدار تو هستم، دلم می‌خواهد هرچه زودتر از این مقدمات و از دنیا عبور کنم و به ملاقات تو بیایم. این عشق را در من شعله‌ورتر کن. «اَللّهُمَّ أسألُکَ الشَّوقَ إلى لِقائِکَ» خدایا از تو می‌خواهم من را بیقرار خودت کنی، از این بیقرارتر.

قرآن می‌فرماید «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‌ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ» (انشقاق/ 6)؛ ای انسان، «إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‌ رَبِّکَ کَدْحاً» تو در یک سلوک رنج‌آلود به سوی پروردگارت هستی، «فَمُلاقِیهِ» پس آن‌گاه با او ملاقات خواهی کرد. همه ما داریم به سوی یک قرار ملاقات با خداوند می‌رویم. فلسفه این هستی و این که به دنیا آمدیم و گفتند در این عالم و در این دنیا خودمان را به لحاظ ایمان و عمل صالح بسازیم، این است که برای آن ملاقات بزرگ آماده بشویم. و آن ملاقات با مرگ شروع می‌شود. این یک نکته. هسته اصلی دینداری دین ناب همین است که حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند.

نکته دوم؛ عشق به مردم برای خدا نه به خاطر این که برایمان کف بزنند، فالوور پیدا کنیم! دیدید بعضی از این سلبریتی‌های بی‌شرف، نه آن باشرف‌هایشان، بی‌شرف‌ها، میلیارد میلیارد ثروت، گرفتار مواد مخدر، فحشاء، این با زن او، او با زن این، بی‌وفا با همدیگر، هر کدام 4- 5تا طلاق، حتی زندگی متعادل خودش را ندارد ولی با کلاهبرداری رسانه‌ای یک چهره قلابی از خودشان می‌سازند و گاهی هم یک کار خیری می‌کنند منتهی باید سلفی هم بگیرد! کسانی غیر سلبریتی هم هستند که کارهایی ظاهراً امور خیریه و یتیم‌خانه این کارها را می‌کنند ولی بیشتر دلش می‌خواهد عکس او را ببینند و اسمش مطرح بشود حاضر نیست مخفیانه، بدون این که کسی جز خدا بفهمد این کار را بکند. این هم یک درس مهم که حضرت فاطمه(س) فرمودند برای او نه برای مردم. به مردم، نه به خودت خدمت کن. این همان خط عیسی مسیح است، این همان خط پیامبر اکرم(ص) است و این همان خط فاطمه زهرا(س) است. فرمودند که «بِشرُ فی وَجهِ الموُمِنِ یُوجِبُ لصاحِبِهِ الجَنَّةَ وَالبِشرُ فی وَجهِ المُعانِدِ المُعادی یَقی صاحِبَهُ عَذابَ النّار.» فرمودند سبک زندگی که ما قبول داریم این است که همه با لبخند با هم روبرو بشوید نه لبخند به ظلم، لبخند به گناه، اما اگر همه با هم مهربان باشید و این کینه‌ها را بسوزانید، عاشق هم باشید، فرمودند می‌خواهید یکی از راه‌های نزدیک بهشت را به شما نشان بدهم؟ چهره گشاده و روی خوش، لبخند و محبت، در چهره با مردم در جامعه دینی، با مؤمنین، شما را بهشتی خواهد کرد. می‌خواهید به خدا نزدیک بشوید؟ به مردم لبخند بزنید و خدمت کنید. بعد از ایشان پرسیدند کسانی که هم‌دین و همفکر ما نیستند چه؟ ولی آدم‌های ظالم و مفسدی هم نیستند، مسلمان نیست ولی دنبال ظلم و فساد و مبارزه با اسلام هم نیست، معمولی دارند زندگی‌شان را می‌کنند، حضرت فاطمه(س) فرمودند به آن‌ها هم، هم. اگر به آن‌ها محبت کنید مشکلی دارند کمک‌شان کنید، با آنها هم لبخند بزنید به همان اندازه از جهنم و عذاب الهی دور می‌شوید و هرچه به مؤمنین محبت کنید و لبخند بزنید به همان اندازه به بهشت نزدیک می‌شوید. پس حتی محبت به غیر مسلمان اگر ظالم، مستکبر و مفسد نباشد، ولی مسلمان نیست، شما را از جهنم دور می‌کند و هرچه به مؤمنین و خداباوران خدمت کنید، به برادران و خواهران دینی کمک کنید شما را به سرعت به بهشت نزدیک می‌کند. این یعنی چه؟ بهشت و جهنم نماد خشم و رضایت خداوند است. طی کردن فاصله جهنم تا بهشت، دور شدن از خشم و عذاب الهی،‌ و هرچه نزدیک شدن به جلب رضایت خدا و محبت خداوند را، حضرت فاطمه(س) می‌فرمایند این حتماً از جمله در گرو خدمت به انسان و محبت به مردم است. چهره‌های باز که به همدیگر آرامش منتقل کنید، نه استرس و اضطراب و خشم و کینه. قدرت بخشیدن یکدیگر را داشته باشید. هرکسی نمی‌تواند ببخشد. حضرت فاطمه(س) این تعبیر را به کار می‌برند.

یک نکته هم راجع به زن و حقوق زن و کرامت زن؛ که هم در آینده نزدیک میلاد حضرت فاطمه(س) و روز زن است و هم زن، یکی از موضوعات و مستمسکات بزرگترین توهین کنندگان به کرامت زن شده، با بالا بردن پلاکارد زن! این هم یکی از آن کلاهبرداری‌هاست. توهینی که تفکر سرمایه‌داری به زن می‌کند و زن را برهنه،‌ جذاب، آرایش کرده، و در خدمت مردان فاسد می‌خواهد چه در سینما، چه در سیاست، و می‌گوید شرط رشد تو، برهنه شدن توست! این مخالفت و مبارزه با حجاب و پوشش؛ که دفاع از کرامت زن است. این یکی از خطوط اصلی نظام سرمایه‌داری است، این‌ها هرجا حاکم شدند فساد اخلاقی و جنسی، برهنگی، فروپاشی خانواده، ترویج کردند. این هم به لحاظ مادی به نفع‌شان است سود زیادی می‌برند و هم به لحاظ فرهنگی کمک‌شان می‌کند که در جهان مسلط و مسلط‌تر باشند. توهین به زن از دو طرف صورت گرفته و می‌گیرد. یکی این‌هایی که به اسم دفاع از زن، زن را می‌کشانند که برهنه شو. زن باید بازیچه مردان باشد، این شرط ورودش به عرصه‌های عمومی است، یکی آن دیدگاهی که زن را آدم درجه دو تلقی می‌کند و به چه نام مذهب و چه غیر مذهب، چه به نام روشنفکری و یا مدرنیته به زن توهین می‌کند. توهین جنسی، متلک جنسی، تحقیر زن. حضرت فاطمه(س) فرمودند: «خِیارِکُم ألیَنُکُم مَناکِبَهُ و أکرَمُهُم لِنِسائِهِم» حضرت فاطمه(س) فرمودند یک شاخص که خداوند بر اساس آن راجع به شما، همه و از جمله مردان قضاوت می‌کند میزان احترامی که به زن و زنان قائل هستند. بهترین شما کسانی هستند که نرمخوتر، مهربان‌تر، آرام‌تر با زنان سخن بگویند. و أکرَمُهُم لِنِسائِهِم؛ و کسانی که بیش از دیگران زن را و زنان‌شان را اکرام و احترام بکنند آنها به خداوند نزدیک‌ترند. یک مرز مؤمن و کافر، نگاه مرد به زن است. به زن به عنوان یک کالای جنسی عمومی نگاه می‌کنید؟ یا به زن توهین جنسی و غیر جنسی می‌کنید؟ زن را آدم نمی‌دانید؟ تحقیر می‌کنید و از حقوقش محروم می‌کنید؟ هر دوی این‌ها دو راه به سوی جهنم هستند. حضرت فاطمه(س) پیامبر اکرم(ص) می‌فرمودند جز آدم‌های پست به زنان توهین نمی‌کنند. به زن، بخاطر زن بودنش توهین کنند، جوک بسازند، متلک بگویند، تحقیر کنند. پیامبر(ص) فرمود جز آدم‌های پست و لعین، به زنان توهین نمی‌کنند و جز انسان‌هایی که کرامت دارند و خودشان آدم هستند به زنان احترام و اکرام نمی‌کنند. بنابراین احترام به زن، حقوق زن، شخصیت زن، از نظر اسلام در تعبیر صحیح حضرت فاطمه(س) یک ملاک برای قضاوت در مورد سبک زندگی و ادبیات این‌هاست.

راجع به حجاب هم ایشان به شدت حساس بودند هم حضرت عیسی(ع). می‌دانید که حکم حجاب در انجیل، در تورات و کتب مقدس همه انبیاء آمده است. زنان مؤمن زرتشتی، مسیحی، یهودی، حجاب را رعایت می‌کنند همین الآن هم همین‌طور است حتی بقیه‌شان که به کلیسا می‌روند این کار را می‌کنند ولی انگار که از خدا رو می‌گیرند! از مردان نمی‌گیرند. زن به شرط جنسیت و برهنگی در عرصه عمومی بیاید این فرهنگ کفر است. اسلام از حجاب سخن می‌گوید که پوشش، هرچه بدن برهنه‌تر باشد، جنسیت برجسته‌تر می‌شود و مقدم بر انسانیت. وقتی مرد و زن لباس می‌پوشند انسانیت‌شان وارد عرصه عمومی می‌شود نه جنسیت. جنسیت برای حریم خصوصی است با آن زن یا مردی که، زن با مرد، مرد با زنی که با هم میثاق همسری، میثاق عشق، وفا، محبت بستند در عین حال میثاق اقتصادی و در عین حال هم یک میثاق جنسی و سکسی است. مربوط به حریم خصوصی است. در حریم عمومی، نمی‌توانید. حضرت فاطمه(س) حتی فرمودند بعد از این که من از دنیا رفتم، حتی آنجا هم به این فکر بودند فرمودند این بدن من را مثل این خانم‌هایی که روی تخته چوبی می‌گذارند و این بدن دیده می‌شود این طور تشییع نکنید و یک چیزی در یمن، یا جای دیگر مرسوم بود گفت مثل آن‌ها باشد یک چیزی مثل تابوت، حالا چوبی یا غیر چوبی که بدن من پوشیده باشد و دیده نشود. یعنی ایشان با این که از بدن جدا می‌شوند و این بدن تبدیل به خاک می‌شود در عین حال می‌فرمایند آن‌جا هم نمی‌خواهم به نظر برسد. یا در این جمله‌ای که از حضرت فاطمه(س) نقل شده که اگر می‌توانید زن خوب زنی است که نه مردی او را ببیند و نه مردی او را ببیند، اگر منظور این بود که رابطه قطع باشد و در خانه بنشیند خب خود ایشان چرا این کار را نکرد؟ ایشان فعالیت‌های علمی، سیاسی، جهادی داشتند تا خط مقدم جبهه می‌رفتند در جنگ احد و جنگ‌های دیگر، شاگردانی داشتند مثل حضرت سلمان فارسی ایرانی. سخنرانی‌های انقلابی در حضور همه می‌کردند. این روایت توجه دادن به همه است که اختلاط زن و مرد را بدون دلیل گسترش ندهید این ضرر می‌زند و خانواده را متلاشی می‌کند مردی که زنان مختلف آرایش کرده و نیمه برهنه را می‌بیند کم‌کم زن خودش از چشمش می‌افتد و خیانت جنسی عادی می‌شود. بعد به زن خودش خیانت می‌کند، مرد به زن خودش و زن به مرد خودش خیانت می‌کند. این غرب، صد سال پیش این طوری نبود حجاب داشتند. همجنس‌بازان را در خود غرب می‌سوزاندند ولی با همین رسانه و وادادگی، نظام سرمایه‌داری کاری کرد که همنجنس‌‌ها توی کلیسا می‌روند و با هم ازدواج می‌کنند! برایشان خطبه عقد می‌خوانند! آدم می‌رود با حیوان ازدواج می‌کند! – خیلی جالب است - با اشیاء ازدواج می‌کنند! فروپاشی خانواده اتفاق می‌افتد. آن وقت شهرهایی خواهید داشت که 60- 70 درصد از بچه‌ها نمی‌دانند که پدرشان کیست؟ این‌ها از کشف حجاب شروع می‌شود و بعد 70- 80 سال به این‌جا رسیدند. حالا اگر ما الآن بخواهیم شروع کنیم دیگر 80 سال، 90 سال نمی‌خواهد با این رسانه‌ها ظرف 10- 20 سال کار صد سال آن‌ها را می‌کند. یک وقتی یک شخص نابینایی پیش حضرت فاطمه(س) آمد پیامبر(ص) بودند دیدند حضرت فاطمه(س) خودشان را از او پوشاندند بعد که او رفت، پیامبر(ص) پرسیدند که ایشان نابینا بود شما چرا باز هم خودتان را پوشاندید و حجاب گرفتید. ایشان عطر می‌زدند، بوی عطر بدن زن نامحرم را وقتی مرد می‌شنود علاقه دارد، یعنی خداوند بطور طبیعی مرد را این‌طوری خلق کرده برای این که ازدواج کنند و زندگی کنند، منتهی این باید درست مدیریت بشود. سکس منهای اخلاق و عدالت نه. سکس در ذیل اخلاق و عدالت و معنویت.

این هم که بگوییم بدن خودم است، لباس خودم است، بله توی اتاق خودت، اما خیابان خودت نیست. در عرصه عمومی می‌شود و باید قانون گذاشت برای دفاع از خانواده، و دفاع از حریم عمومی و اخلاق عمومی جامعه. در غرب قانون می‌گذارند و برهنگی را علیه حجاب قانون می‌کند، با این که او لیبرال است و شعار لیبرالیم آزادی لباس بود. اسلام که شعارش آزادی برهنگی نیست، تو علیه حجاب قانون می‌نویسی، این‌جا اگر حجاب را قانونی بکنند، خلاف حقوق بشر می‌شود؟ به هرحال این‌ها مسائلی است که مجدداً خدمت عزیزان، برادران و خواهران درود می‌فرستم و امیدوارم که انشاءالله آن‌جا درس بخوانید و مهارت‌ها و تخصص‌هایی پیدا کنید و به فکر محرومین عالم، مظلومین عالم باشید. چمران باشید که آن‌جا آمد با بهترین امکانات و موقعیت‌ها، ولی آنجا نماند و رها کرد و به لبنان رفت و در خدمت کودکان یتیم فقیر شیعه بود و آن تلاش‌هایی که آن‌جا در غربت و خطر کرد باعث شد بعدها این حزب‌الله و این مقاومت عظیم بعد از امل تشکیل شد که سرنوشت جهان اسلام و عرب را و به قول غربی‌ها خاورمیانه را عوض کرد. مراقب باشید آن‌جا زمین‌گیر و نمک‌گیر نشوید. البته این‌جا هم باید مراقب باشیم. به تعبیر قرآن این زمین‌گیر شدن اخلاد الی‌الارض، چسبیدن به زمین و دنیا، همه ما در همه جا، در این خطر هستیم.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha